به گزارش تحریریه، هفتهها پس از توافق «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری آمریکا و «شی جین پینگ» رئیس جمهوری چین برای توقف موقت جنگ تجاری میان این ۲ کشور، اولین نشانههای مثبت بازگشت به روابط تجاری عادی قابل مشاهده است. هفته گذشته، شرکتهای بزرگ کشاورزی چین همچون شرکت ذخایر غلات چین«سینوگرین» و شرکت دولتی فراوری غذای چین «کوفکو» بیش از ۱.۵ میلیون تن سویا از آمریکا خریداری کردند. این اولین معامله مهم از زمان توافق ۹۰ روزه کشورها از دسامبر ۲۰۱۸ تا مارس ۲۰۱۹ است. این اعلامیه باعث افزایش قیمت آتی سویا به ۹۱۸.۵ دلار در هر بوشل (واحدسویا تقریبامعادل یک پنجم تن) شد که بالاترین قیمت از ژوئن است.
دانههای سویا یکی از مهمترین کالاهای وارداتی چینی از ایالات متحده بود که تحت تعرفههای جدید در طول سال ۲۰۱۸ قرار داشت. در سال ۲۰۱۷، چین ۳۱ میلیون تن دانه سویا با ارزش ۱۲.۴ میلیارد دلار از ایالات متحده وارد کرد.
از زمان آغاز جنگ تجاری ترامپ در ژانویه ۲۰۱۸، این کشور اعمال تعرفه بر کالاهای تجاری از جمله بر محصولاتی همچون پنلهای خورشیدی و ماشینهای لباسشویی را طی چندین مرحله اعمال کرد. متعاقبا تعرفههای بیشتری در ماه مارس برای محصولات فولادی و آلومینیومی نیز اعمال شده است. در مجموع، افزایش تعرفههای ایالات متحده در طول سال ۲۰۱۸، موجب شد تا تعرفههای اعمال شده بر ۲۵۰ میلیارد دلار از کالاهای چینی بازهم افزایش یابد. {نرخ تعرفه از ۲۵ درصد به ۳۰ درصد افزایش یافت}. چین نیز به نوبه خود تعرفههایی را بر صادرات محصولات کشاورزی ایالات متحده (در درجه اول سویا)، وسایل نقلیه موتوری و محصولات حوزه انرژی وضع کرد.
ایالات متحده و چین بزرگترین قدرتهای اقتصادی جهان هستند و برخی از تحلیلگران معتقدند که رشد اقتصادی و سیاسی چین عامل موثری در نوع سیاستهای تجاری اتخاذ شده توسط ترامپ در قبال این ملت است. از سال ۲۰۱۰ که چین به دومین اقتصاد بزرگ تبدیل شد (با دلار فعلی اندازهگیری شود)، تولید ناخالص داخلی ایالات متحده ۳۰ درصد افزایش یافته در حالی که تولید ناخالص داخلی چین تقریبا ۲ برابر شدهاست. با این حال، احتمالا عوامل دیگری همچون تراز تجاری ۲ طرفه و تاثیر مقررات بخش خصوصی چین نقش مهمی در سیاست تجاری ایالات متحده در قبال چین دارند.
تجارت نامتوازن دوجانبه
ایالات متحده با چین کسری تجاری دارد، به این معنی که واردات ایالات متحده از چین پنج برابر بیشتر از صادرات آن به چین است. چین به طور معمول با کشورهایی مانند ایالات متحده که کالاهای تولیدی را به آنها صادر میکند، مازاد تجارت دارد. اما توجه به این نکته حائز اهمیت است که طبق محاسبه جریان تجاری محصولاتی که شامل ارزش افزوده میشوند، تقریبا یک سوم این عدم تعادل تجاری توسط کشورهای دیگر جبران می شود. در این روند سایر کشورها کالاها را به چین میفرستند تا پس از مونتاژ اولیه برای مونتاژ و صادرات نهایی به ایالات متحده ارسال شود.
ایالات متحده و چین در ۱۹ دسامبر توافق کردند که برای کاهش تنش در رقابت تجاری فعلی سیاستهای متعادلتری را در پیش بگیرند. اما آیا آنها انگیزه کافی برای انجام این کار را دارند؟
حتی در صورت ادامه جنگ تجاری، تعرفهها تاثیر اقتصادی نسبتا کمی در رشد اقتصاد این کشورها در کوتاه مدت خواهند داشت. اقتصاد ایالات متحده و چین وابستگی زیادی به هم ندارند. صادرات چین به ایالات متحده حدود ۳.۶ درصد از تولید ناخالص داخلی چین را نشان می دهد در حالی که صادرات آمریکا به چین تنها حدود ۰.۷ درصد از تولید ناخالص داخلی آمریکا است.
روند بازارها بهتر میتواند به این سوالات پاسخ دهد. طبق یافتههای صندوق بینالمللی پول در صورت ادامه تنشها میان این ۲ کشور، بازارهای مالی نیز تحت تاثیر قرار گرفته و ممکن است که چین و ایالات متحده به ترتیب ۱.۶ و یک درصد از تولید ناخالص داخلی خود را از دست بدهند.
پایان/
نظر شما